جدول جو
جدول جو

معنی ده چوبه - جستجوی لغت در جدول جو

ده چوبه
ده+چوبه، تکه ای است مربوط به سرنا، این تکه در ورزش و رزم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوه چوبه
تصویر هوه چوبه
گیاهی از تیرۀ گاوزبان، با ریشۀ سرخ رنگ که ریشۀ آن در طب به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ده یوده
تصویر ده یوده
ده یک، یک دهم
فرهنگ فارسی عمید
(دِهْ بِهْ)
دهی است از دهستان بخش قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد. واقع در 8هزارگزی خاور قیر. سکنۀ آن 1013 تن می باشد. آب آن از رود خانه قره آغاج و چاه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دَبْ بَ / بِ / دَ بَ /بِ)
سوزنی در دو شعر ذیل این ترکیب را آورده است اما بر معنای آن وقوف نیافتیم:
فردات برم به خرفروشان
گویم خرکیست نادر و تیر
جودانت کنم بنوک برمه
در کونت کنم دو دانۀ سیر
وانگه دبه چوب ده، بگردن
با تو که کند بچوب تقصیر
از سوزش کون دوانه گردی
زانگونه که در نیابدت تیر.
سوزنی.
عصایی چون دبه چوبی بکف کرده برآمد خر
ز بیماری همی لنگید و می پنداشت رهوارم
به خر گفتم تو بی ماری و من بامار اگر خواهی
که بیماریت به گردد بخور زین سرخ سر مارم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(مَ بَ / بِ)
مدنگ. رجوع به مدنگ شود
لغت نامه دهخدا
(دُ بَ / بِ)
دارای دوچوب. که از دو چوب ساخته باشد، چادر دودیرکه. (ناظم الاطباء). نوعی از خیمه که به دو چوب برپا کنند. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور. دارای 141 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان حومه مشکان بخش نی ریز شهرستان فسا. واقع در سی هزارگزی شمال خاور نی ریز. سکنۀ آن 893 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ حَبْ بِ)
دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور. واقع در6هزارگزی جنوب باختری نیشابور دارای 302 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ بَ / بِ)
خیمه که یک چوب دارد. (آنندراج). چادر یک دیرکی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ نَ بَ)
دهی است از دهستان دستگردان بخش طبس شهرستان فردوس. واقع در 60هزارگزی شمال خاوری طبس. دارای 169 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ رِ)
دهی است از دهستان پایین شهرستان نهاوند. واقع در 4هزارگزی باختر نهاوند کنار رود خانه گاماسیاب. سکنۀ آن 300 تن و آب آن از رود خانه گاماسیاب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ نِ)
دهی است از دهستان کمازان شهرستان ملایر. واقع در 52هزارگزی جنوب خاوری ملایر. سکنۀ آن 565 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ چِ مِ)
دهی است از دهستان میزدج بخش حومه شهرستان شهر کرد. واقع در 32هزارگزی جنوب باختری شهر کرد. دارای 1159 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تأمین می شود. راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ رَ / رِ)
کوره ده. دهی کوچک و کم حاصل. ده بسیار کوچک و کم ارز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بی بَ / بِ)
نوعی از خیمه که چوبی باشد. (آنندراج). خیمۀ کوچک بدون دیرک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است (در کیماک) بر کران آب نهاده و آبادان و اندر وی به تابستان مردم بسیار باشند. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دو چوبه
تصویر دو چوبه
چادر دارای دو دیرک
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی ازتیره گاوزبان که پایااست و در مناطق بحرالرومی میروید ریشه این گیاه از یک پوست قرمز متمایل به بنفش پوشیده شده است. از پوست ریشه این گیاه ماده رنگی قرمز رنگی که خاصیت اسیدی زیاد دارد بدست می آورند. این ماده به اسید آنشوژیک موسوم است ودرداروسازی جهت رنگ کردن داروهاودرلوازم آرایش جهت رنگ روژلب و عطرها و در صنعت جهت رنگ کردن الیاف پنبه و پارچه ها از آن استفاده میکنند. ابوخلسا شنجار حنا الغول هوجویه شنکار شیفار اکلک انجای انقلیا اشک مارولی هواجوا خس الحمار رحل الحمامه عاقر شمعا هرقلو هرقلوی هیقیلوس رتن جوت عرق فالوذج فنجیون حمیرا شجره الدم حالوم انخوسا اشک خیاوی قیرمیزی صغیردیلی هوا جیوا اوتی هواچوبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه نوبه
تصویر سه نوبه
سه پستا 1 سه بارکوس کوفتن در کاخ شاهان، کودکی جوانی و پیری
فرهنگ لغت هوشیار
ده دوکه
فرهنگ گویش مازندرانی
در لغت، به معنی خیمه ی تک ستون استدر فرهنگ دهخدا به خیمه ای
فرهنگ گویش مازندرانی
تکه ای سازی مربوط به سرنا که در رزم و بزم نواخته می شده است
فرهنگ گویش مازندرانی
به حمام رفتن زائو، ده روز پس از زاییدن
فرهنگ گویش مازندرانی